بندهاى كه به مقام قرب رسيده است؛ از آنچه بيمناك است و بايد بيمناك باشد، و آنچه بايد هميشه با آن در ستيز باشد، طاغوتهاست. طاغوتدرون، يعنى نفس امّاره و طاغوت برون، شياطين جنّى و شياطين انسى. سالك از قرآن آموخته است كه طاغوت درون (نفس امّاره) خطرناكترين طاغوتهاست؛
«اِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ اِلاّ ما رَحِمَ رَبّى» [1]
« نفس به بديها امر مىكند، مگر آنچه را كه پروردگارم رحم كند.»
پس چون وارد منا مىشود، اوّلين عملى كه بايد انجام دهد، رمى جمرهی عقبه است كه شايد اشاره به طاغوت بزرگ؛ يعنى نفس امّاره باشد، رمى جمرهی عقبه، يعنى طرد نفس امّاره، يعنى پايمال كردن هوا و هوس؛
«وَ ارْمِ الشَّهَواتِ وَ الْخَساسَةَ وَ الدِّنائَةَ وَ الذَّميمَةَ عِنْدَ رَمْىِ الْجَمَرات» [2]
«و هنگام رمى جمرات، رمى كن خواهشهاى نفسانى و خست و پستى و ديگر صفات زشت را.»
آنگاه اگر با رمى جمرهی عقبه پاى بر نفس امّاره گذارد، قدم بعدى، مقام وصل و لقاء است؛ زيرا ميان بنده و خدا يك قدم بيشتر فاصله نيست؛ اگر بنده از هوا و هوس گذشت و اين گام بلند را طى كرد، گام بعدى گام عزم به سوى مقام لقاست. حاجيان در آن روزها كه در وادى منا، رحل اقامت افكندهاند بايد كه رمى جمرات سه گانه كنند و اين يعنى طرد طاغوت درون(نفس امّاره) و طاغوت برون از شياطين جنّى (ابليس و اعوان او) و شياطين انسى(دشمنان دين و انسانيّت)، از اينرو رمى جمراتِ ثلاث، طرد همهی طاغوتها و اعلام جنگ و ستيز بىپايان با آنهاست.
پی نوشت ها:
[1]. یوسف/53
[2]. مصباح الشريعه، باب 22